سيد امير سامسيد امير سام، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

سام؛ خورشید کوچک ما

مادرانه

در امتدادحادثه به تو رسیدم حادثه ی این روزهای تکراری آن زمان که زندگی، مرا به صبر وا میداشت تو آمدی و سلامی گفتی به من خسته و برایم قصه ها گفتی از عشق از بودن از حس زیبای زن بودن مادر بودن با من بمان تا این تنهای از خود گریزان با تو پر گیرد و در امتداد حادثه روزهای تکراریم رنگ دگر گیرد.   تقدیم به پسرم سام     ...
4 مهر 1392

تولد 16 ماهگی

        پسر قشنگم امروز وارد ١٦ ماه زندگیت شدی هورااااااااااااااااا   من برات یه جشن خانوادگی کوچیک گرفتم.   خیلی دوستت دارم عزیزم.                                                ...
2 مهر 1392

15 ماهگی

سام عزیزم این روزا دیگه داره وارد ١٦ ماهگیش میشه  و کلی کارهای عجیب انجام میده مثلا چون دستش به خیلی چیزها نمیرسه از مبل یا صندلی بالا میره و چیزی رو که میخواد بر میداره. ما این روزها به خاطر اسباب کشی مهمون مامام جون هستیم و تو حسابی خونشو به هم ریختی.البته تقریبا همه کارها انجام شده ولی هنوز منتظر تخت و مبل های جدیدمونیم. توی این جابجایی دایی محسن خیییییلی زحمت کشید که واقعا ازش ممنونم و امیدوارم تو عروسیش جبران کنم. و همچنین از پسر خاله های مهربونم رامین و شاهین و خاله مریم جون تشکر میکنم که توی جابجایی ها و چیدن کوهی از لباسها بهم کمک کردند.   عکسها در ...
3 شهريور 1392

دندان 11 و 12

پسر گلم در تاریخ 8 مرداد 92 دندون های اسیاب بالاش در امد دندون 11 و 12 هم بیرون زدن    پسرکم حالا دیگه دوازده تا دندون داره . مبااااااااارکه عشقم ...
15 مرداد 1392

روزانه

سامی         پردیس زندگی   سام در حال خرید و نگاه کردن به مامان جون   ... تو اژانس کمک مامیش میکنه... خرید کتاب و پازل برای سام و جا سازی پسرکم... کادو دایی محسن برای سام   شیرین کاری!! فضول خان ..                                       ...
15 مرداد 1392

دندان 9 و 10

خوشگل مامی دوباره دندون در اورده.   در تاریخ 2 تیر 92 دوتا دندونهای 9 و 10 پایینت که همون دندون اسیابه با هم زد بیرون. شبها بی خواب شده بودی و گریه میکردی.پاهات هم قرمز شده بود و لثت کبود شده بود. من و بابایی خیلی نگران بودیم ولی خدا رو شکر که دندونای خوشگلت بالاخره بیرون زد و ما هم از نگرانی در اورد. تبریک میگم قررررررربونت برم ...
12 مرداد 1392

خرابکاری های سامی

پسرک شیطون من  جدیدا یاد گرفته میره تو اتاقش و با اسباب بازی هاش بازی میکنه.و البته همه چیز رو به هم میریزه دلش میخواد همه چیزو بشناسه،کشف کنه و بفهمه که هر چیزی به چه دردی میخوره            با همه چیز الو میکنه اینجام داره با باباییش دعا میخونه   خرابکاری شماره یک..        عروسک محبوب پسرم که سخاوتمندانه داره تقدیم میکنه به ماهی قرمزه ...   این عکس نشون میده که سام حتی توی خواب هم اردکشو رها نمیکنه...            یکم کنجکاوی که ایرادی نداره...              این زلزله نیست هااااااااااااااااااااااااااااااااااا...
12 مرداد 1392