سيد امير سامسيد امير سام، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

سام؛ خورشید کوچک ما

عیدی

عزیزم همونطور که میدونی ما امسال عید خونه نبودیم و عید دیدنی هم نرفتیم وقتی که برگشتیم به دیدن پدر بزرگ و مادر بزرگت رفتیم. بابایی که کلی دلش برات تنگ شده بود برات یه هدیه خیلی بزرگ خریده بود البته الان این ماشین برات بزرگه و خودت نمیتونی هدایتش کنی اما کنترل از راه دور داره. تو هم خیلی از عیدیت خوشت امد و ازش پیاده نمیشدی این هم کادوی عمو حمید که تبدیل شده به بزرگ ترین سرگرمی تو و بابایی.اون هدایتش میکنه و تو هم با کلی هیاهو و سر وصدا دنبالش میکنی مامانی هم 200 تومن به من و تو عیدی داد. بابایی و مامانی جون ممنون. ...
21 فروردين 1392

دل نوشته های یک مادر

پسر گلم ، سام این اولین نوروزیه که با ما هستی.خیلی ازین بابت خوشحالم دوست داشتم در اولین سال تحویل زندگیت توی خونمون و تو جمع خانواده سه نفره ء خودمون باشیم اما داریم میریم مسافرت. با این حال خوبه که توهم پیشمونی.چند نفر پیشنهاد کردند که تورو با خودمون نبریم اما بابایی به شدت مخالفت کرد و میگفت اگه قراره بدون سام بریم و تفریح کنیم ، من اصلا نمیام چون بدون اون بهم خوش نمیگذره!! البته من هم دلم نمیاد از تو لحظه ای جدا شم چه برسه به ١٥ رووووز!                   میدونی پسرکم، بابایی خیلی به فکر ماست. خیلی تلاش میکنه و هر کاری از دستش بر بیاد برای شادتر کردن زندگیمون انجام میده          سام من از...
20 فروردين 1392

اولین مسافرت خارجی سام

سام من بالاخره بعد کلی تحقیق در مورد اب و هوا و شرایط پرواز تصمیم گرفتیم که تو تعطیلات نوروز بریم امارات..                   چون هواش توی فروردین مثل اوایل خرداد ماست.نه گرمه نه خنک. صبح ٢٩ راه میافتیم و ١٤ فروردینم بر میگردیم.تو و من و بابایی به همراه مامانیم و باباییم میریم.. البته با تور نمیریم چون باباییم اعتقادی به این نوع تورها نداره و میدونی که هر سفری میخواد بره خودش اقدام میکنه.             بعدش به این نتیجه رسیدیم که تعطیلاتمون یکم طولانی میشه  و از اینکه مدت زیادی یه جا بمونیم خسته میشیم . خلاصه هی پیشنهاد دادیم تا در نهایت تصمیم گرفتیم روز چهارم عید از دبی بریم برزیل و شهر زیبای...
13 فروردين 1392

اولین نوروز سام

پسرم این اولین نوروز توست. همه ایرانیان از ایام بسیار دور تمام شدن فصل سرد زمستان و امدن بهار زیبا و سبز رو جشن میگرفتند.        سفره هفت سین پهن میکردند.این سفره معمولا چند ساعت مانده به تحویل سال و در یک جای بلند تر از سطح زمین پهن میشده. و چون عدد هفت برای ما ایرانیان عدد مقدسی بوده هفت خوراکی که ریشه زمینی داشته و از دل خاک بر امده رو توی اون قرار میدادند.        خوراکی هایی مثل.... سمنو ( نماد زایش و باروری گیاهان ) سیب (نماد زایش ) سنجد (نماد عشق و دلباختگی ) سبزه (نماد شادابی و سر سبزی) سماق و سیر (نماد چاشنی...
25 اسفند 1391
1