سيد امير سامسيد امير سام، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

سام؛ خورشید کوچک ما

پستونک چیه؟؟؟

           عزیزم من دوست داشتم تو پستونک بخوری اما تو دوست نداشتی.همه مدلشم برات خریدیم ارتودنسی و بادومی و ... اما اصلا انگار نه انگار     چند روز پیش یه بار دیگه یه پستونک بهت دادم اما تو حتی نمیدونستی باید باهاش چه کار بکنی!!!  آخه من چی بهت بگم نی نیم!   ...
20 دی 1391

نکن.....دست نززن!!!

اینروزا این جملاتو زیاد استفاده میکنم: نکن..دست نزن..جیزززه اما انگار نه انگار..امروز خونه مامانی کلی شیطونی کردی و تمام خونشونو به هم ریختی البته مامانی به خاطر تو تمام ظرفای کریستالشو جمع کرده و ظروف برنجی خریده اما اونام سنگینه و میترسم بیفته روت اخه تو خییییلی قوی شدی...خوب پشر مشر منی دیده     کلا مامانی از دست تو زندگی نداره!! مامانیم که تمییییز                ...
20 دی 1391

سام شیطون شده

این روزا یه موقع هایی میذارمت تو روروئکت و تو همه جای خونه رو میچرخی و اکتشاف میکنی. من هیچی نمیتونم رو میز بذارم چون تو همه رو میندازی زمین. بابایی میگه حتما از دکور خونه خوشش نمیاد  یا شاید فکر میکنه اضافه اس!!!! اینجام داری ظرفو میکشی طرف خودت ... گرفتیش!!!! گاهی هم لبه میزو میخوری..خوشمزه اس؟؟؟؟؟؟؟؟ تازه فرشم برات جمع کردم که راحت راه بری ...
16 دی 1391

سامی من ناز نازیه

عزیزم چند وقت پیش زنگ زدم  یه سری کامل از کتابهای استاد منوچهر احترامی را برات اوردند. من وقتی کوچک بودم کتاباشو داشتم و خاطرات خوبی با شعر هاش دارم.خواستم تو هم این حس خوبو داشته باشی......حس خوب کودکی...... البته من همه کتابارو نداشتم فقط چنتا مثل (( گربه من ناز نازیه...حسنی نگو یه دسته گل و خرس و کوزه عسل)) که از همه بیشتر دوستش داشتم چون پدرم بهم هدیه داده بودش. همیشه پدرم بهم کتاب هدیه میداد و من رو به خواندن کتاب علاقمند کرد.دوست دارم تو هم مثل من از خوندن کتاب لذت ببری.               سام سام من ناز ناریه همش به فکر بازیه یه توپ داره قلش میده میگیره و باز ولش میده سام سامه من ناز نازیه ...
17 آبان 1391