سام سوپ میخورد
هفته بعد از عروسی شیرین جون مامانی و ددی جون دعوتشون کردن بیرون.
ما هم رفتیم.یک میز توی رستوران هتل پارسا رزرو کرده بودن.جالبی این رستوران اینه که موزیک زنده داره و همچنین دکور زیبایی داره که شبیه عرشه کشتیه..
میز ما هم نزدیک خواننده بود و تو هم که محو تماشای دکوریشن رستوران شده بودی.وقتی سوپ رو سرو کردن تو در یک لحظه هجوم اوردی به سمتش و ددی جون هم یکم بهت داد.خیلی خوشت اومد و این اولین بار بود که میدیدم غذایی رو اینقدر دوست داری.اخه تا اون موقع نه فرنی دوست داشتی و نه سرلاک. ددی جون یه کم دیگه هم بهت داد اما چون نمک داشت نذاشتم زیاد بهت بده.بعدشم خوابیدی
در کل خیلی اون شب پسر گل و ارومی بودی.این نشون میده که هرچی بزرگ تر میشی عاقل تر میشی..عزیز مامان
اخر شبم تو ماشین دایی بغل ددی جون خوابت برد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی